خلاصه بخش پنجم از فصل اول کتاب simply complexity (پیچیدگی: علم دربرگیرنده همه علم ها)

 

پیش نوشت: قسمت دوم این نوشته مثالی بود که موقع خوندن متن به ذهنم رسید. درست مانند قسمت اول که بخش هایی از کتاب را ترجمه کردم و می تواند منظور درست نویسنده را به درستی انتقال ندهد، قسمت دوم هم می تواند کاملا اشتباه باشد.

بسیار شگفت انگیز هست که بدونیم اینکه وقتی تا حدی یک سیستم را بفهمیم، در شناختن یک سیستم کاملا متفاوت می تواند به ما کمک کند مثلا دانستن بیولوژی می تواند برای فهمیدن سیستم های اقتصادی به ما کمک کند.

بیشتر علم فیزیک به صوت سنتی تلاش می کند تا ویژگی های میکروسکوپیک آنچه می بینیم را بفهمد. این باعث می شود که فیزیکدانان اتم را بشکافند تا بتوانند ذرات داخل آن را بفهمند و باز دوباره این ذرات را بشکافند تا بفهمند داخل این ذرات از چه اجزای دیگری تشکیل شده است. این نگاه کاهش گرایانه (reductionist approach) در نگاه متقابل با علم پیچیدگی است. به جای اینکه این اجزا را بشکافیم تا بفهمیم که این اجزا چه هستند، پیچیدگی روی این مساله تمرکز می کند که چه پدیده جدیدی می تواند از مجموعه نسبتا ساده چنین اجزایی ظاهر شود. بنابراین ما نیاز نداریم که دقیقا و کاملا اجزای تشکیل دهنده یک سیستم را برای اینکه بفهمیم که مجموعه ای از آنها در کنار یکدیگر قرار است چه چیزی را برای ما به ظهور برسانند بشناسیم. به طور مثال دانستن اطلاعات و دانش از ویژگی های موتور یک ماشین و رنگ و شکل آن، زمانی که می خواهیم پیش بینی کنیم که در سیستم جاده ای جدید چه زمانی و کجا تراکم های ترافیکی را شاهد هستیم، بی فایده است.  همین طور در علم پزشکی هم، دانستن هر چه بیشتر در مورد هر یک از سلول های مغز احتمالا کمک زیادی برای جلوگیری و درمان بیماری آلزایمر نخواهد کرد. به همین خاطر است که علم پیچیدگی درست مثل چتری است که همه علوم دیگر را در پوشش خود دارد.

…………………………………………………………………………………..

اگر داعش را به عنوان یک سیستم پیچیده تروریستی در نظر بگیریم، اگر بخواهیم آن را ریشه کن کنیم، به نظر می رسد که همان طور که بیان شد نباید رویکردهای کاهش گرایانه نسبت به این مساله داشته باشیم. درست همانطور که با دانستن ویژگی های سلول های مغز نمی توانیم بیماری آلزایمر را از بین ببریم. یعنی نباید سعی کنیم برای از بین بردن آن، سعی در ریز تر شدن در اجزای آن و بررسی دقیق تر اجزا بکنیم. مثلا اینکه سعی کنیم بدانیم تا مذهب افرادی که گروهک تروریستی داعش را به وجود آورده اند چیست یا اینکه افرادی که به آنها ملحق می شوند از چه شهر ها یا کشورهایی هستند و سپس با دانستن این مطالب سعی کنیم تا برای حل این مشکل یک مذهب خاص را ریشه کن کنیم یا مردم یک سرزمین خاص را تحت فشار قرار دهیم به نظر می رسد که کمکی به حل مساله ظهور چنین گروهک هایی نخواهد کرد. 

دیدگاهتان را بنویسید