این بخش از کتاب با عنوان Franklin was a politician, but Eleanor spoke out of conscience می باشد.
انسان های highly sensitive یا به شدت حساس تمایل دارند که به جای ماده گرایی و رویکردهای لذت جویانه، جهت گیری های فسلفی و روحانی داشته باشند. آنها گفتگوهای کوتاه را دوست ندارند و اغلب خودشان را خلاق یا شهودی توصیف می کنند. آنها رویاهایشان را به صورت شفاف می بینند و آنها را به خاطر می آورند. آنها عاشق موسیقی، طبیعت، هنر و زیبایی فیزیکی هستند.
آنها به طرز استثنایی احساسات قوی دارند، از احساس شادی گرفته تا ترس و غم. آنها اطلاعات محیط اطرافشان را به شکلی عمیق پردازش می کنند و همچنین تمایل دارند که ریزه کاری هایی که دیگران به آن توجه ندارند را متوجه شوند.
انسان های حساس گاهی اوقات به شدت همدل نیز هستند و همچنین وجدان به شدت بیدارتری دارند. آنها از فیلم های خشن و نمایش های تلویزیونی خشن دوری می جویند. آنها از عواقب بی توجهی و اشتباهات در رفتارهایشان آگاه هستند.
انسان هایی که حساسیت بالایی دارند و درونگرا هستند نسبت به متحرک های بیرونی با شدت بیشتری واکنش نشان می دهند مثلا در پاسخ به سروصدا، احساسات قوی و سایر محرک ها بیشتر عرق می کنند در حالی که برونگراهایی که کمتر حساس هستند کمتر عرق می کنند. به نوعی می توان گفت درونگرایان با حساسیت بالا پوست نازک و برونگرایان با حساسیت کم پوست کلفت هستند که البته در مکالمات روزمره هم ما از این اصطلاحات استفاده میکنیم و البته تحقیقات هم چنین مساله ای را در مورد آنها ثابت کرده است.
انسان های برونگرا نسبت به درونگراها شریک های جنسی بیشتری دارند و همچنین آنها بعد از ازدواج هم بیشتر به همسرانشان خیانت می کنند و بیشتر طلاق میگیرند. درونگراها کمتر تصادف می کنند و کمتر دچار مصدومیت های وحشتناک می شوند. برونگراها از شبکه حمایت اجتماعی بزرگتری لذت می برند اما در عین حال جرم های بیشتری هم مرتکب می شوند.
همچنین انسان های حساس تمایل دارند تا با دیگران آرامتر صحبت کنند و ترجیح می دهند که دیگران هم با آنها اینگونه صحبت کنند.