خب اول بهتره که اسم فیلم رو در دیکشنری نگاه کنیم. در توضیح کلمه Detachment گفته شده که:
1) The state of not being influenced by other people or by your own feelings.
2) When something becomes separated from something else.
یعنی شرایطی که ما توسط دیگر افراد یا حتی توسط احساسات خودمان تحت تاثیر قرار نمی گیریم و یا زمانی که چیزی از چیزهای دیگر جدا می شود. فکر میکنم ” از هم گسیختگی” و ” جدایی ” ترجمه خوبی برای این لغت باشه.
این فیلم در مورد معلمی هست که به صورت موقت در یکی از مدرسه ها به جای معلم اصلی مشغول تدریس هست. نقش این معلم رو آدرین برودی (adrien brody) بازی می کنه که من قبلا یه شاهکار دیگه ازش توی فیلم The Pianist دیده بودم. مدل ذهنی این معلم اینجوری هست که دلش می خواد به بقیه کمک کنه و مشکلاتی رو که می بینه در حد توان خودش حل کنه و وظایفی که به عنوان یک معلم و حتی یک انسان به عهدش هست رو انجام بده تا دنیا رو جای بهتری برای زندگی بکنه.
با توجه به اسم فیلم ما باید منتظر اتفاقاتی باشیم که این معلم تحت تاثیر احساساتش و دیگران قرار نگیره و راهی که فکر می کنه درسته رو انجام بده. در سه قسمت از این فیلم میشه این مساله رو دید:
وقتی به مدرسه میاد و میفهمه که یکی از دانش آموزهای دختر به علت وزن زیاد توسط هم کلاسیاش و مخصوصا پدرش مورد سرزنش قرار می گیره سعی می کنه به حرفاش گوش بده و بهش می گه که هممون مشکلات و آشفتگی هایی در زندگی داریم و باهاش همدلی میکنه و اون رو که به شدت احساس می کنه دیده نمی شه رو به به رسمیت می شناسه. هرچند که در نهایت اون دختر به خاطر فشارهای بیرونی خود کشی می کنه.
یا وقتی سعی میکنه که دختری رو که توی خیابان به فحشا و فساد کشیده شده به خونش راه بده و بهش محبت و توجه کنه. حتی زمانی که با این همه محبت و توجه به او، روز بعد میبینه که این دختر یکی از مشتری هاشو توی خونه اون راه داده، وقتی این مساله رو میبینه باز هم ناامید نمیشه و اون رو از خونش بیرون نمیندازه چون هنوز اعتقاد داره که میشه بهش فرصت بده و زندگیشو نجات بده که این دفعه محبت های اون باعث می شه تا زندگی این دختر نجات پیدا کنه.
یا وقتی پدربزرگش رو که به بیماری فراموشی دچار هست، ملاقات می کنه و تنهاش نمی ذاره. هر چند که در فیلم به صورت مستقیم گفته نشد ولی به نظر می رسه که مادرش به خاطر آزارهای جنسی پدربزرگش دست به خود کشی میزنه. اما با وجود این وضع پدربزرگش رو تنها نمی ذاره و سعی میکنه وظیفه خودش را در قبال اون انجام بده بدون اینکه تحت تاثیر احساساتش قرار بگیره.
در جایی از فیلم میگه : بعضی هامون اعتقاد داریم که می تونیم اوضاع رو تغییر بدیم و بعضی وقتا وقتی از خواب بیدار می شیم تازه می فهمیم که شکست خوردیم.
یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینما از نظر من در کنار فیلم های زیبایی امریکایی،جنگجوی صلح طلب،نارنگی ها،وی مثل وندنتا وخود پیانیست
و هایدن فیس اسپانیایی ،که ادمو به گریه میندازه واقعا یه شاهکاره
اره فیلم فوق العاده ای بود. از بین فیلم هایی که گفتی هایدن فیس و نارنگی ها رو ندیدم. توی لیست فیلم ها یادداشت کردم تا ببینم. ممنون از معرفی
داوود جان در مورد فیلم نارنگی یه موسیقی متن داره بی کلام واقعا عاشقش میشی ای کاش میشد این جا گذاشت.نارنگی ها فیلمی است محصول گرجستان و استونی
خیلی قشنگه این فیلم شدیدا پیشنهاد میشه. یک درام خالص، آرامش بخش و البته آموزنده !
از اون دسته فیلماییه که تا چندین ساعت تو فکرش می مونی. بعد دیدن فیلم دوست نداری هیچ کاری انجام بدی فقط و فقط میخوای که یه گوشه بشینی و موسیقی متنشو گوش کنی و بری تو فکر …
موسیقی متنش حرف نداره ! خیلی تو سایتای خارجی گشتم ولی بالاخره تونستم پیداش کنم عمرا بتونید موسیقی متن این فیلمو تو سایتای ایرانی پیدا کنید
«نارنگیها» که پنجمین و تازهترین اثر زازا اورشادزه و محصول کشور استونی است را میتوان بیانیهای موجز، سلیس، بیتکلف و البته سوزناک و صریح علیه جنگ دانست؛ تلفیقی کمرنگ و نهچندان محسوس اما متوازن از کمدی، خشونت و شاعرانگی که به رغم تاثیرپذیری بسیار اندکش از کمدی کلامی تند و تیز «مش» آلتمن، خشونت افسارگسیخته «نجات سرباز رایان» اسپیلبرگ و لحن شاعرانه «خط باریک قرمز» مالیک، میکوشد با عرضه درونمایه آشنا و حدیث نفس تکراریاش از طریق چالش و دستمایهای نسبتا نو و همچنین پرهیز از برخی کلیشهنگریهای مرسوم، بویژه در شکلدهی فراز و فرودها و سیر تطور دو پرسوناژش (احمد و نیکا) شاکله و ماهیتی کم و بیش مستقل از خود ارائه کند
چقدر بده دو تا فیلم خوب تو جشنواره می خورن به هم. “Ida” اگه نبود، این فیلم می تونست اسکار بگیره. من نمی گم کدوم بهتر بود، ولی خب کاش به هم نمی خوردن. هردو عالین.که در نهایت در سال 2013 فیلم ایدا برنده جایزه بهترین فیلم خارجی شد
استونی و گرجستان به همراه هم فیلمی دربارهی جنگی ساختند که چند سال قبل بین خودشان رخ داده بود که بدون شک از درخشان ترین فیلمهای ضد جنگ تاریخ سینماست. “نارنگی ها” فیلمی است که با کوبیدن جلوههای ویژه آن هم با بیان در خود فیلم، نه طنعهای به سینما بلکه علاقهاش به واقع گرایی را نشان میدهد
وفتی این فیلم تموم کردم یاد جمله ای از محمد رضا افتادم در یکی از روزنوشته ها
و با خود گفتم نارنگی ها خاکستری می بیند.
چقدر جالب. حتما دلم میخواد ببینمش. ممنون از اینکه این فیلم خوب رو بهم توصیه کردی ببینم
نارنگی ها فوق العاده است…
سلام آقا رضا میشه لطف کنید اسم فیلم رو هم به انگلیسی بنویسید تا بتونم اونرو دانلود کنم؟
اسم فیلم ها رو به فارسی تو گوگل بنویسید تا اسم انگلیسیشون رو هم پیدا کنید.
چه تنهایی عمیقی توی این فیلم موج میزد! جوری که موقع دیدن فیلم منم به شدت احساس تنهایی کردم …
فکر میکنم که لایق امتیاز 9 باشه
در آن روز تاريک و خاموش فصل خزان، وقتی ابرها آسمون رو فرا گرفتن
سوار بر اسبی تنها، تنهاترين مسير این سرزمين رو می پيمودم
وقتی به خودم اومدم، خورشيد داشت غروب می کرد
در حالی که خونه اميدم در کوهستان بود
می دونم چيزی که قرار بود بشه، نشد
وجودم رو غمی طاقت فرسا فرا گرفته بود
ولی در اولين نگاه
شعری رو می ديدم؛ که فرار واهی من از این ورطه رو بتصوير می کشيد
شعر ديوار های متروک و بی کس
شعر وجدان های افسرده
همه جا سرد و خشک بود
غوطه ور، برای پيدا کردن ذات زندگی
این هم شعر اخر فیلم بسیار زیباست
👌👌👌👌
به نظر من که محشر بود با بازی یکی از بهترینهای بازیگرهایی که واقعا عاشق بازیشم یعنی آدرین برودی یا هنری دتچمنت که احساس میکنه به همه آدمها حتی بدترین آدمها و خطا کارترین آدمها میشه فرصت داد و اوضاع رو بهتر کنه درصورتی که خودش یه آدم شکست خوردس
به پدربزرگی که به منحرف جنسی بوده و به دختر خودش تعرض جنسی کردی
به دختری که هیچکس قبولش نداره و مسخرش میکنن
به دخترنوجوانی که تو فحشا فرو رفته و حتی میبرتش آزمایش ایدز بده
و حتی بچه ای که گربه رو با دست خودش میکشه خوب برخورد میکنه
و در آخر میببنه که گاهی اوقات نمیشه خیلی چیزها رو تغییر داد مگر اینکه آدما خودشون بخوان و حتی حاضر بود برای اینکه پدر بزرگش آروم بگیره بهش گفت که تو هیچ گناهی نداشتی و…
من نقد نمیکنم چون تو جاهگاهی نیستم که نقد کنم فقط اونچه رو که فهمیدم گفتم در کل باید این فیلم رو یک بار ندید👌👌👌👌
عالی بود فیلم رو عالی دیدید این زاویه ای بود که من هم دیدم
بیشتر به بلبشویی که تو ذهن بچه های یک مدرسه گرفته تا معلمها و والدین و کلا جامعه که همگی یک جور احساس تنهایی میکنند که منجر به اختلالات روانی که منجر به خودکشی یا آزار حیوانات ،فاحشگی و تجاوز به دخترخود و امثال این میشد .هنری هم این احساس تنهایی رو در زندگیش داشت ولی میخواست به بقیه کمک کنه چون خودش این درد رو چشیده بود ولی درگیر احساسات نمیشد و خیلی منطقی برخورد میکرد ولی در کل نتونستم روحیه ی هنری رو درک کنم یک انسان با وجود ولی سرد
قشنگترین قسمت فیلم بنظرم همون ابتدای فیلم بود که چندتا معلم داشتن درمورد دلیل انتخاب این شغل توضیح میدادن…همون ابتدا مشخص شد که با این معلم و سیستم اموزشی باضافه تربیت اشتباه پدرومادر نمیشه انتظار بچه های نابغه یا حتی نرمال از لحاظ رفتاری و اجتماعی داشت
فیلم فوق االعاده ای بود
به نظرم فیلم امتیازش باید حداقل 8 میبود.این فیلم حرف های زیادی برای گفتن داشت و نشان دهنده ی یک واقعیتیه که ناگریز داره گریبان هممون و میگیره و پیام این فیلم اینه که داریم دیر میکنیم و دقیقا در یک دیالوگی از فیلم اشاره میکنه که این اوضاع در اخر گریبان خودمون رو میگیره.فیلم حرف از یه بیماری روحی میزنه که مثل یه ویروس در کل سیاره پخش شده میشه گفت بیماری اعتیاد.اعتیاد به غم اعتیاد به خشونت اعتیاد به ضعیف بودن تنبلی غذا اعتیاد به دیگران اعتیاد ب مواد الکل حتی خود فروشی یک جور اعتیاد هستش و ما نا گریز دچارش هستیم.یک میل وسواس گونه به خودازاری.یعنی تمام حرف این فیلم اینه که ما همگی دچار یک وضعیتی هستیم که چه خوشمون بیاد چه نه درگیرشیم و تا کاری برای اصلاح این این سیستم در خودمون نکنیم از ما به فرزندانون و از فرزندانمون به ما.تمام سیستم فکری که در این فیلم نشون میده حاصل اموزش هست ما به هم اموزش میدیم نا خواسته.و تنها راه مقابله برخورد متفاوت با دیگران و خودمونه تنها زمانی میتونیم این نقص بزرگ رو از دنیای خودمون پاک کنیم که وقتی با نقصی مواجه شدیم با همون نقص بهش پاسخ ندیم.و صادقانه اونقدر اوضاع دنیا اشفته شده که حقیقتا بحران از این چیزی که ما فکر میکنیم خیلی بزرگ تره.نیاز هست تا به خودمون معنی کلماتمون و افکارمون با دقت بیشتری نگاه کنیم.آیا ما اینا رو میخوایم؟ آیا لازممون هستن؟ اگر نیستن اصن کنترلی روشون داریم؟ اگر نداریم صادقانه بدونید که نیاز به کمک دارید درخواست کنید از متخصص اون کار و راه رو تغییر بدید
به نظر من مهم ترین کلید فیلم همون جمله ی فیلم که باید از ذهن خودمون مراقب کنیم، نذاریم تصورات جاری جامعه که تمام عمرمون دارن خودشونو تبلیغ میکنن اثر بذاره رومون،( عدم تاثیر از وقایع و تبلیغات اطرافdetechment)