بعد از اینکه این مطلب رو خوندم با خودم که بیشتر فکر کردم دیدم واقعا قرار نیست حتما تجاوز به شکل فیزیکی باشه، گاهی اوقات تجاوز به شکل های دیگه هم می تونه روح ما رو تحت تاثیر خودش قرار بده. دو تا از مصداق هاش به ذهنم اومد.
یادم میاد وقتی که توی سن کودکی بودم از اینکه توسط بزرگترها مخصوصا افرادی که توی عالم بچگی اصلا ازشون خوشم نمیومد بوسیده میشدم خیلی بدم میومد و در اولین فرصت سریع خودم رو به آب و صابون میرسوندم و حسابی صورتمو می شستم. البته خیلی هاشون به بوس های معمولی قناعت نمی کردن و تا جای ممکن هنگام بوسیدن، حسابی صورتتو خیس میکردن و اگر بهشون اجازه میدادی حتی می تونستن تا مرز بوسه های فرانسوی هم پیش برن. این حس نسبت به افرادی که بهداشت فردی و مخصوصا دهان و دندانشون رو کمتر رعایت می کردن بیشتر هم می شد. البته هنوزم همین حس رو دارم. به خاطر همین اگر بخوام بچه ای رو بوس کنم قبلش ازشون اجازه می گیرم و اگر خیلی سنشون کم باشه و توانایی گفتگو و برقراری ارتباط نداشته باشه هیچ وقت به خودم اجازه نمیدم تا بوسشون کنم. بارها دیدم طرف با کلی ریش و سیبیل چنان بچه کوچیک رو بوسیده که صورت طفلکی شبیه لبو شده. بعدشم اسم این کار رو میذارن محبت و دوست داشتن.
مورد دوم که به شدت بدم میاد مربوط به میشه به بعضی از دوستان و آشنایان که اجازه ورود به حریم خصوصی خودت رو بهشون میدی و مثل کارآگاه ها وقتی وارد زندگیت میشن دلشون میخواد از همه چیز سر در بیارن. اگه تلگرامت یا اینستاگرامت روی صفحه باز باشه به خودشون اجازه میدن که تا یک چرخشی در اونجا داشته باشن. وقتی داری با کسی صحبت می کنی یا پیام میدی خیلی دوس دارن بدونن طرف کیه جنسیتش چیه اصلا چیکار داره باهات و دارین چه چیزایی با هم رد و بدل میکنید. وقتی وارد خونت میشن آمار برند تمام وسیله هات و قیمشتون رو در میارن. بدتر از همه این هست که مثل یه آدم رازنگهدار بلد نیستن هر چیزی رو توی دل خودشون نگه دارن و بعدش می بینی که اطلاعاتی رو که از حریم شخصی تو به دست آوردن برای بقیه تعریف می کنن و حتی گاهی بر علیه خودت استفاده میکنن.
باهات موافقم. واقعا همچین رفتارایی چندش اوره خوبه که به حریم خصوصی افراد احترام بگذاریم.و اجازه بدیم همونطور که دوست دارن زندگی کنن