این بخش با عنوان why my ideas are better than yours می باشد، یعنی چرا ایده های من بهتر از تو است.
همانطور که در بخش قبلی کتاب عنوان شد، ما انسان ها به آنچه خودمان خلق کرده ایم عشق می ورزیم و به آن دلبسته می شویم. این بخش از کتاب هم به نوعی مثل بخش قبلی است اما بیشتر به مساله ایده ها توجه داشته است.
ما انسان ها همیشه فکر میکنیم ایده ای که به ذهن ما رسیده است بسیار ارزشمند تر و سودمند تر از ایده بقیه است و ما ایده ای را که مربوط به دیگران است و ساده تر اجرا می شود و مفیدتر است بی فایده می دانیم و حتی نسبت به ایده های خودمان نیز دلبستگی پیدا می کنیم و حاضریم به هر شکل ممکن از آن دفاع کنیم.
نمونه تاریخی آن مربوط به قضیه ادیسون وشاگردش تسلا است، بعد از اینکه ادیسون برق DC را اختراع کرد، آنچنان مجذوب و دلبسته اختراع خود شد که هیچ توجهی به ایده تسلا و اختراع وی که برق AC بود نکرد. ادیسون می گفت که اختراع تسلا به علت خطرناک بودن قابلیت فراگیر شدن ندارد، هرچند که حرف ادیسون درست بود ولی ادیسون بیشتر به خاطر اینکه طرح و ایده مربوط به خودش نبود هیچ اهمیتی برای آن قایل نمی شد. با این وجود امروزه اختراع تسلا و مزایای آن بسیار بیشتر از آنچه ادیسون خلق کرده بود، در خدمت انسان ها است.
نداشتن تعصب به ایده های خودمان در محیط کاری هم می تواند اهمیت ویژه ای داشته باشد، اگر شما یک کسب و کار موفقی را اداره می کنید و فروش محصولات شما به اندازه کافی بالا است، همیشه به رقبایتان و ایده های جدیدی که آنها در تولید محصولاتشان به کار برده اند توجه کنید و آنها را زیر نظر داشته باشید.