عنوان این بخش when collaboration kills creativity یعنی زمانی که همکاری خلاقیت را می کشد می باشد.
طبق تحقیقات بسیاری از کسانی که نقش زیادی در علوم مختلف داشته اند درونگرا بوده اند اما اصلا دارای شخصیت اجتماعی نبوده اند و خلق و خوی همکاری با دیگران را هم نداشته اند و معمولا خودشان را مستقل و فردگرا توصیف میکنند و حتی خیلی از آنها بسیار خجالتی بوده اند.
انسان های درونگرا ترجیح می دهند که به صورت مستقل کارکنند و تنهایی برای خلاقیت مثل یک کاتالیزور عمل میکند چرا که انسان درونگرا ذهن خود را روی وظایفی که باید انجام دهد متمرکز می کند و این باعث می شود که انرژی وی بر روی موضوعات اجتماعی یا مسایل جنسی که نا مربوط به وظایف آنهاست هدر نشود.
این در حالی است که امروزه تاکید خیلی زیادی در مدارس و شرکت ها روی کار تیمی هست اما کلید دست یابی به موفقیت های استثنایی در اقداماتی است که به اندازه کافی روی آنها فکر شده است و دقت کافی روی آن لحاظ شده باشد. تنها زمانی که شما تنها هستید می توانید دقت فراوانی روی کاری که میکنید داشته باشد. وقتی شما تنها هستید سعی میکنید تا روند پیشرفت خود را ملاحظه کنید و در عملکرد خود بازنگری کنید و حتی آن را بهبود دهید، به علاوه شما تمرکز بیشتری دارید و سایر افراد نمی توانند باعث حواس پرتی شما شوند هرچند که تنهایی کار کردن نیازمند یک انگیزه خیلی قوی است که می بایست توسط خود آن فرد تامین شود. به همین دلیل است که دانش آموزانی که تنهایی می خوانند نسبت به افرادی که در گروه مطالعه می کنند در بلند مدت بیشتر یاد می گیرند.
یکی از مباحثی که این روزها مطرح می شود در مورد مالتی تسکینگ یا انجام همزمان چند کار است. امروزه دانشمندان متوجه شده اند که مغز نمی تواند همزمان بر روی دو چیز متمرکز شود و انجام همزمان چندکار علاوه بر کاهش بهره وری، اشتباهات را هم تا 50 درصد افزایش می دهد و به همین دلیل است که تنهایی کار کردن می تواند ثمرات بیشتری برای ما داشته باشد.
دانشمندان طبق تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که با افزایش اندازه گروه میزان عملکرد کاهش می یابد به طوری که یک گروه 9 نفری عملکرد به مراتب بدتری در مقایسه با یک گروه 6 نفره داشته است.
یکی از عواملی که باعث می شود ما به همکاری های گروهی بیشتر بها بدهیم مساله همکاری های آنلاین است. سایت هایی مثل ویکی پدیا به خاطر چنین همکاری هایی به وجود آمده است، اما ما متوجه نیستیم که حتی همکاری های آنلاین نوعی از تنهایی کار کردن است چون که افراد بدون اینکه همدیگر را ببینید در یک کار مشترک با هم همکاری می کنند.
یکی از کارهایی که همیشه توصیه می شود brain storming یا طوفان مغزی است که طبق تحقیقات این روش کارایی ندارد و در صورتی که تنها کار کنیم ایده های بهتری به ذهن ما می رسد، البته توجه داشته باشید که طوفان مغزی به صورت آنلاین استثنا است.
سه توضیح برای شکست طوفان مغزی وجود دارد که در زیر آمده است:
1) وقتی ما در گروه هستیم برخی افراد کنار می نشینند و در کارها هیچ دخالتی نمی کنند و بقیه کار را انجام می دهند.
2) تنها یک نفر می تواند صحبت کند یا یک ایده تولید کند و بقیه اعضای گروه مجبور هستند تا به صورت منفعل عمل کنند.
3) ما همیشه نگران این هستیم که بقیه در مورد ما چگونه قضاوت می کنند و ترس قضاوت شدن داریم، به خاطر همین فشار هم گروه ها، نگاه ما به مساله متفاوت خواهد بود و اگر نظری متفاوت از بقیه داشته باشیم دچار درد مستقل بودن می شویم و حتی گاهی نظرات اعضای دیگر گروه باعث می شود که ما هم نظر خود را عوض کنیم و جواب مشابه آنها را به مساله مورد نظر بدهیم.
البته ما همکاری های گروهی را به هیچ وجه نفی نمی کنیم ولی اعتقاد داریم که باید در روابط همیشه به مساله درونگرایی و برونگرایی در کنار همدیگر توجه داشته باشیم و متناسب با شخصیت هر فرد با آنها تعامل کنیم و مثلا اگر فردی درونگرا است برای او محیطی را آماده کنیم که سکوت بیشتری داشته باشد و حریم شخصی وی تا حد زیادی رعایت شده باشد. بهترین تیم ها آنهایی هستند که ترکیبی از افراد درونگرا و برونگرا در آنها نقش ایفا میکنند.