گاهی اوقات ما برای اینکه واقعیت های بیرونی را برای خودمان قابل قبول کنیم و بتوانیم با آن کنار بیایم، از این استراتژی استفاده می کنیم که اگر آن را به فارسی ترجمه کنیم می شود:استراتژی انگور ترش. بگذارید یک مثال بزنم، فرض کنید شما نمی توانید چیزی را که خیلی به آن علاقه دارید مثلا یک خانه زیبا، را داشته باشید، بعد از مدتی برای اینکه با این واقعیت کنار بیایید با خود می گویید، اصلا بهتر شد که این خانه را نداشتم، خونه بزرگ هم تمیز کردنش سخته و هم نگهداریش، خونه خودم از همه بهتره، به این حیله کوچک روانشناسی که ما به خودمان میزنیم استراتژی انگور ترش می گوییم، شاید اگر بخواهیم آن را به فارسی خودمان بازگردانیم بتوانیم بگوییم:گربه دستشش به گوشت نمیرسید میگفت پیف پیف!