این بخش از کتاب با عنوان the myth of charismatic leadership یک افسانه نادرست در مورد رهبری کاریزماتیک است.
در اینجا ما به برخی از باورهای نادرست در مورد برونگرایی اشاره می کنیم.
1) چگونه ایده های خوب غرق می شوند: فرض کنید که افراد ساکت و افراد پر سر وصدا به اندازه همدیگر ایده های خوب و بد داشته باشند، احتمال اینکه ما بیشتر به ایده های افراد پرسروصدا توجه کنیم بیشتر است یعنی اینکه احتمال این هست که تعداد بسیار زیادی ایده بد در مقایسه با ایده های بهتر از آنها انتخاب شوند. تحقیقات هم این مساله را ثابت میکند.
2) ما افرادی که زیاد صحبت میکنند را نسبت به افرادی که کمتر صحبت میکنند باهوش تر میپنداریم: بسیاری از تست ها این مساله را رد میکنند. در یک آزمایش که در آن دو فرد غریبه با تلفن با هم صحبت میکردند فردی که بیشتر صحبت میکرد، باهوش تر، زیباتر و دوست داشتنی تر تلقی می شد.
3) ما انسان هایی را که زیاد صحبت میکنند به عنوان رهبر میبینیم: هر چقدر یک فرد بیشتر صحبت میکند افراد دیگر به وی توجه میکنند و تصور میکنند که وی شخص قدرتمندی است در حالی که هیچ رابطه ای بین زیاد صحبت کردن و بهتر صحبت کردن و قدرت رهبری بیشتر وجود ندارد چه بسا افرادی باشند که نتوانند به خوبی از ایده های خود دفاع کنند ولی در موقع عمل رهبران بهتری باشند. همچنین یکی دیگر از اشتباهات ما این است که افرادی که جتی تندتر صحبت میکنند را در مرتبه بالاتری در زمینه رهبری قرار میدهیم.
امروزه بسیاری از رهبران کمپانی های بزرگ دارای شخصیت درونگرا هستند. افراد درونگرا می توانند رهبران خیلی خوبی باشند چون که آنها این توانایی را دارند که به خوبی به حرف های بقیه گوش بدهند و پیشنهادات را اجرایی کنند و تمایل کمتری برای تسلط بر شرایط اجتماعی دارند.