قبلا داستان یادگیری و علاقه من به زبان انگلیسی رو گفته بودم. هنوزم معتقدم برای یادگیری زبان باید وسواس رو کنار بذاریم و از بهترین منابع رایگان برای یادگیری و حفظ لغات جدید و پرکاربرد زبان انگلیسی استفاده کنیم و دچار حرص زدن در منابع نشیم.
خب همونظور که قبلا گفتم من به شدت به یادگیری لغات جدید علاقه دارم و احساس می کنم لغات درست مثل گلوله های یک اسلحه هستند که اگه به اندازه کافی در ذهن نداشته باشید درست مثل یک تیراندازی هستید که قصد داره بدون گلوله به هدف خودش شلیک کنه.
معلومه اگه بهترین اسلحه و بهترین تمرکز و دقت و مهارت در تیراندازی رو داشته باشه قطعا اگه گلوله نداشته باشه یا به اندازه کافی گلوله داخل خشاب اسلحش موجود نباشه اصلا نمی تونه به خوبی به هدفش شلیک کنه. چند تا تجربه و سلیقه شخصی خودم رو می گم.
من خودم با این حجم از علاقه به یادگیری لغات جدید، وقتی کتاب هایی مثل 504 واژه یا 1100 واژه یا کتاب essential words for TOEFL رو می خوندم بعد از خوندن هر صفحه از این کتاب ها اینقدر داخلش لغت زیاد بود که احساس فشار شدید روی مغزم می کردم و فکر میکردم الآنه که دیگه مغزم منفجر بشه و واقعا بعدش احساس حالت تهوع می کردم!
خوندن لغت اونم اینقدر خشک و خالی و از روی اجبار رو اصلا توصیه نمی کنم و به نظر من اصلا از این سبک کتاب ها برای افزایش دامنه لغات خودتون استفاده نکنید چون که بیشتر از یادگیری و کاربردی بودن، شبیه عذابه.
در بهترین حالت این کتاب ها به نظر من به درد کسی می خوره که در یک دوره کوتاه قصد داره در آزمون یا کنکوری شرکت کنه و مجبور هست به زور و زحمت کلی لغت رو توی مغزش بِچِپونه تا شاید روز جلسه کنکور بتونه چند تا تست بیشتر بزنه و بعد از کنکور هم تمام این لغات از ذهنش خیلی سریع پاک میشه.
خب وقتی راه های باحال تری برای یادگیری لغت هست چه نیازی هست از این کتاب ها استفاده کنیم؟ مگه آدم مغزشو از سر راه آورده که کلی لغت با این حجم یه دفعه داخلش سرازیر کنه؟
من خودم برای یادگیری لغت های جدید از منابع زیر استفاده می کنم.
من عاشق دیدن فیلم هستم و نمی دونم اگه فیلم رو از من بگیرن اوقات فراغتم رو باید چجوری بگذرونم. به خاطر همین بیشتر لغت هایی که یاد گرفتم منحصرا مربوط میشه به فیلم هایی که با لذت فراوون پیگیریشون کردم.
فکر کنید فیلم scarface (صورت زخمی) با بازی فوق العاده آلپاچینو رو ببینید، اصلا به نظرتون میشه بعد از دیدن این فیلم یادتون بره که کلمه scar به معنی جای زخم یا اثر زخم هست؟
یا فیلم The Shining و بازی فوق العاده جک نیکلسون رو ببینید و ندونید یا نتونید معنی کلمه shining رو به خاطر بسپرید؟
خب این فقط اسم فیلم ها بود که می تونه هر کدومش یک لغت جدید به دایره لغاتتون اضافه کنه.
داخل هر فیلم کلی دیالوگ زیبا و به یادماندنی هست که هر کدومش می تونه به اندازه کافی لغت برای به خاطر سپردن در اختیار شما قرار بده.
همین طور که قبلا گفتم اگر بتونید با یک فرد خارجی به هر شکلی که می تونید ارتباط بگیرید و اگر اون شخص به اندازه کافی براتون جذاب باشه قطعا توی هر دفعه مکالمه می تونید کلی لغت جدید به دامنه لغاتتون اضافه کنید اونم نه به زور و فشار بلکه با علاقه.
تصور کنید در حال مکالمه ازش می پرسی چه خبر چه کارا می کردی و اونم جمله زیر رو بهتون تحویل بده.
I was plucking my eyebrows
خب حالا اگه دختر باشید و بخواید ابروهاتون رو بردارید (البته شاید پسر باشید و بازم بخواید بردارید 🙂 ) تا عمر دارید یادتون می مونه که برای برداشتن ابرو باید از چه فعلی استفاده کنی.
حالا فکر کن بخوای بری هزار بار، خشک و خالی خودت رو تیکه پاره کنی تا این لغت بره تو حافظت. آخه به چه روشی می تونی اینقدر آسون و لذت بخش این لغت رو حفظ کنی؟
یا مثلا حسابی سرما خورده و داره آب بینیشو بالا می کشه و در عین حال دارید با هم مکالمه می کنید و از کلمه sniff استفاده می کنه.
خب دیگه خیلی راحت تر از روش های دیگه که مثلا در یک کتاب عکس یک آدم سرماخورده رو نشون میداد و این کلمه رو با هزار تا لغت دیگه و توضیح انواع و اقسام بیماری ها نشون میداد، شما می تونید این لغت رو یاد بگیرید.
دبیرستان یک معلم زبان داشتیم که بهمون می گفت بچه ها سعی کنید وقتی چیپس و پفک می خورید این متن های انگلیسی پشتش رو هم یه نیگا بندازید.
حالا علاوه بر چیپس و پفک به بسته بندی داروهایی که می خرید هم می تونید نگاه کنید.
روی هر کدوم از این بسته بندی ها پر از لغات جالب و کاربردی هست که می تونید ازشون استفاده کنید. دیگه کاربردی تر از لغاتی که روی دارو ها یا حتی کتابچه های راهنمای وسایلی که می خرید چی می تونه باشه؟
اصلا با وجود این منابع ارزشمند شما دیگه چه نیازی دارید برید دنبال کتاب هایی با اسم های عجیب و غریب پونصد و هزار و دو هزار و چهارهزار واژه؟
اگر هم وبلاگ دارید و مطالبی منتشر می کنید، می تونید مطلبی که نوشتید رو به زبان انگلیسی برگردونید و در یکی از سرویس دهنده های وبلاگ خارجی منتشر کنید. در مورد جزییات این روش می تونید روی لینک زیر کلیک کنید.
لینک سازی با سایت مدیوم و سرویس دهنده های وبلاگ خارجی
این ها عمده منابعی هست که من برای یادگیری لغت ازشون استفاده می کنم.
این در حالی هست که من هنوزم توی لپتابم نزدیک به سه گیگ فایل آموزشی زبان دارم که حتی با این که وقت به اندازه کافی داشتم هیچ وقت علاقه مند نشدم که در یک برهه طولانی اون مطالب رو پیگیری کنم.
خب حالا شما باید زمینه علاقه خودتون رو پیدا کنید و سعی کنید اون رو با زبان ترکیب کنید.
شاید علاقه مند باشید که به جای دیدن فیلم، کتاب های مورد علاقتون رو با زبان انگلیسی پیگیری کنید.
کنفرانس های TED رو دنبال کنید.
اخبار روز رو از سایت های خبری انگلیسی زبان بخونید.
حتی می تونید همین شبکه press TV خودمون رو ببینید.
آهنگ های مورد علاقه تون رو به زبان انگلیسی گوش بدید و سعی کنید لغات جدیدی رو که می شنوید یاد بگیرید.
اصلا به این مساله توجه نکنید که حالا که اینقدر این منابع ارزون هستند و شما برای به دست آوردنشون هزینه و تلاش زیادی نکردید پس به درد نمی خورن و کم ارزش هستند.
فقط زمینه مورد علاقه خودتون رو به زبان پیوند بدید و سعی کنید هر روز به هر شکلی شده حتی چند دقیه خودتون رو درگیرش کنید.
مثلا من وقتی خیلی احساس خستگی و بی حوصلگی می کنم یه فیلم رو میذارم میبینم و اینجوری هم خستگیم در میره و حالم عوض می شه و هم در همین زمان سعی می کنم زبانم رو هم بهتر کنم. بازم میگم دنبال منبع جمع کردن نباشید و وسواس برای شروع یادگیری نداشته باشید.